سحری خوانی از رسوم در حال فراموشی ماه رمضان است. تا گذشتههای نه چندان دور، ماه رمضان علاوه بر مناسکی که همچنان شاهدشان هستیم، آئینها و نغمههایی هم با خود و در کنار خود داشت که گویی این روزها به دست فراموشی سپرده شده یا بسیار کمفروغ شده است.
روزنامه ایران نوشت: پیشترها، چاووش خوانان چند روز قبل از فرا رسیدن ماه رمضان در کوچهها و میادین شهر راه میافتادند و نوید ماه رمضان را میدادند و در سه روز پایانی ماه صیام نیز «الوداع خوانی» سر میدادند و به استقبال ماه شوال میرفتند؛ آئینها و سنتهایی که انگار حتی در روستاها نیز از یادها رفتهاند و کمتر کسی در این ماه مبارک گوش به سحر خوانی یا صدای طبل و نقاره میسپارد.
با فؤاد توحیدی، پژوهشگر موسیقی نواحی درباره موسیقی رمضان و نغمهها و نواهای رمضانی-عمدتاً از یادها رفته- به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
موسیقی رمضان یکی از انواع موسیقی مناسبتی مذهبی در ایران است که از دیرباز مورد توجه بوده، اما آیا این نوع موسیقی یا آئینها در همه شهرهای ایران اجرا میشود؟
موسیقی آئینی رمضان در همه جای ایران رایج بوده و البته هنوز هم در بسیاری از مناطق ایران مورد اهمیت بوده و همچنان شنیده میشود. آن دوران مانند امروز ارتباطات و تکنولوژی چندان گسترده نبود یعنی نه وسایل ارتباط جمعی وجود داشت و نه ساعت زنگداری و نه رادیو و تلویزیون، حتی دریک دوره با صدای شلیک توپ مردم متوجه آغاز ماه رمضان میشدند. البته هنوز هم در برخی از نقاط ایران این سنت رایج است بهطور مثال در استان کرمان موسیقی رمضان بسیار مورد توجه مردم بوده و در هنگام افطار از ساز «سفید مهره» که یک ساز بادی و صدفی شکل است استفاده میکردند. سازی که معمولاً در امامزادهها نگهداری میشود و در آن میدمیدند تا طلوع یا غروب خورشید را اعلام کنند یا آن که در بعضی از امامزادهها مانند امامزاده زید (ع) شهداد کرمان هنگام سحر و افطار نقاره مینواختند. البته آن دوران در بازار کرمان هم صدای نقاره شنیده میشد. در برخی از مناطق هم چون عبدلآباد کرمان با ساز شاخ نفیر نوید سحر میدادند. در روستاهای رفسنجان همسازی بود بهنام «چلیک» از جنس حلبی که به گردن آویخته میشد و با ضربهای چوب مژده سحر یا افطار میدادند. در سیرجان هم با شتر به در خانهها میآمدند و طبل نوازی میکردند و آوازهای مخصوص سحری میخواندند. متأسفانه همه این آئینها و سنتها در حال فراموشی است.
در کنار این برنامهها، افرادی هم بودند که به سحر خوانی میپرداختند و در هنگام سحر به مکانهای مرتفع میرفتند و تا اذان صبح شروع به سحر خوانی میکردند و البته هنگام غروب آفتاب هم این مراسم اجرا میشد، درواقع حرفه این افراد سحر خوانی بود. آنها از تابش نور آفتاب روی کاهگلها متوجه اوقات شرعی میشدند یعنی هنگامی که کاهگلها به رنگ زرد طلایی در میآمد متوجه طلوع آفتاب میشدند و دیگر کسی نباید غذا میخورد.
آئین سحر خوانی هنوز در همه شهرهای ایران اجرا میشود حتی در رادیو و پیشتر هم در مساجد و تکایا سحر خوانی میکردند.
سحر خوانی از جمله آئینهای ماه رمضان است که هنوز هم پا برجا بوده و حال و هوای خودش را دارد. البته سحر خوانی در هر منطقه، منطبق با فواصل موسیقایی و گردش ملودی همان منطقه اجرا میشود و هر منطقه بر اساس آداب و فرهنگ موسیقی خود سحر خوانی را اجرا میکند. بهطور مثال در جنوب کرمان سحر خوانی کاملاً مبتنی بر موسیقی مقامی منطقه است اما در شهرها این آئین بیشتر از جوهره موسیقی ردیفی و دستگاهی ایران تبعیت میکند. بهعنوان مثال در یک منطقه قطعات در آواز شوشتری اجرا میشد یا در منطقه دیگر قطعات در دستگاه نوا اجرا میشد.
از دیگر آدابی که ماه مبارک رمضان در کرمان برگزار میشود «قنبر خوانی» است که سال ۹۱ در فهرست میراث معنوی (ناملموس) ایران به ثبت رسید. این آئین در واقع نوعی شبیه خوانی است که روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان در تکایا یا بعضی از میادین شهر اجرا میشود و هنوز هم در اکثر روستاهای ایران این آئین زنده است. درگذشته این مراسم توسط پرده خوانان و مرشدان در شبهای قدر یا روز شهادت حضرت علی (ع) اجرا میشد. در واقع قنبرخوانی نوعی نمایش موسیقایی، آئینی در اشکال آوازی به شمار میرود که معروف به «قنبر» غلام حضرت علی (ع) و به عبارتی شرح حال او و ارادتش به مولا امیرالمؤمنین (ع) است.
آیا هنوز هم این سنت و آئینها در ایران زنده است؟
متأسفانه خیر و هر روز که میگذرد بخشی از فرهنگ ما هم به فراموشی سپرده میشود و بهتر است بگوییم دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. البته این اتفاقات بد تنها شامل موسیقی رمضان نمیشود بلکه ژانرهای دیگر موسیقی نواحی هم دچار فراموشی شدهاند و رد پایی از آن باقی نمانده است و امروز جای سازهایی چون دهل و سرنا را سازهای الکترونیکی گرفته و جای تأسف است که هیچ دلسوزی ندارد. موسیقی نواحی ما دیگر آرام آرام به ورطه نابودی میرود و با رفتن استادان پیشکسوت هر منطقه این نگرانی هم بیشتر احساس میشود، آنها میراثداران موسیقی اصیل ما بودند و هستند که با مرگ خود بخش عظیمی از گنجینه موسیقی ایران را به زیر خاک بردند و در این سالها کسی تلاش نکرد آثار آنها را به یادگار ضبط و جمعآوری کند. سالی یک بار جشنوارهای با عنوان جشنواره موسیقی نواحی در ایران برگزار میشود که بیشتر جنبه یک نمایش هنری دارد البته بودن آن بهتر از حذف آن است اما ایکاش در چنین جشنوارههایی اتاق فکری تشکیل میشد تا با تدابیر بهتری در جهت حفظ موسیقی نواحی تلاش شود. حتی برگزارکنندگان این جشنواره میتوانند از ایده و اندیشه دانشجویان نیز بهره ببرند تا در کارهای پژوهشی شرکت داشته باشند. البته چه بهتر بود جشنواره موسیقی نواحی به پژوهشگران دانشگاهها سپرده میشد. اما متأسفانه هر سال یک تعداد افراد تکراری در بخشهای مختلف آن قرارمیگیرند، آنها هر فکر و ایدهای که داشتند پیاده کردند و بهنظر من حضورشان اصرار بیش از اندازه است و به صلاح جشنوارهای به این عظمت نخواهد بود و بهتر است از ایدههای افراد جوانتر و خوشفکرتر استفاده شود تا علاوه بر آگاهی بیشتر به موسیقی اصیل سرزمینشان، در حفظ این آداب و رسوم تلاش بیشتری شود. متأسفانه باید بگویم ما مرز خطر را هم رد کردهایم و به عقیده من تا بیست سال دیگر چیز زیادی از موسیقی نواحی باقی نخواهد ماند. حدود شش سال پیش نشست پژوهشی با هدف بررسی موسیقی آئینی رمضان در فرهنگستان هنر برگزار شد که اتفاق بسیار خوبی بود اما متأسفانه به یک دوره خلاصه شد و دیگر ادامه نداشت. ما میتوانیم در دانشگاهها یا مراکز هنری کارگاههای حتی یک روزه برگزار کنیم و موسیقیهای آئینی چون موسیقی رمضان را به مردم و بویژه نسل جوان معرفی کنیم. من شخصاً به همراه یکی از دوستانم فیلم مستندی تهیه کردیم از آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در شهر کرمان که چندین بار از شبکه چهار سیما پخش شد. من در این مستند در نقش پژوهشگر بودم و از نقاط مختلف استان کرمان تصویربرداری کردیم و حتی در برخی از نقاط کرمان که سنتهایی چون موسیقی رمضان کاملاً از بین رفته بود خواهش کردیم برای یک بار جلوی دوربین این موسیقی را اجرا کنند.
چرا تا به امروز جشنواره خاصی برای معرفی موسیقی رمضان برگزار نشده است؟ یا آنکه بخشی از جشنواره موسیقی نواحی را به معرفی و اجرای موسیقیهای آئینی چون موسیقی رمضان اختصاص دهند؟
بله. ایده بسیار خوبی است اما متأسفانه از آن غافل شدهایم. ایکاش جشنوارهای در این خصوص در ایران برگزار شود حتی به مدت یک دوره تا تمام مستندات آن ثبت و ضبط شود و در قالب کتاب یا لوحهای فشرده در دست علاقهمندان قرار بگیرد. حدود ۱۲ سال پیش جشنوارهای در کرمان برگزار کردم با نام «چاووش خوانی» که از نقاط مختلف استان کرمان در این جشنواره شرکت داشتند و سبب شد اجراهای این هنرمندان ثبت و ضبط شود و چه خوب بود اگر همین کارها برای موسیقی رمضان انجام میگرفت.
جشنواره موسیقی نواحی طی این سالها که از برگزاری آن میگذرد به بسیاری از ژانرهای موسیقی نواحی پرداخته است و هر سال یک موضوع خاصی را مورد توجه قرار میدهد بهطور مثال منظومه خوانی، موسیقی حماسی و… اما پرداختن به ژانرهای مذهبی کمتر مورد توجه این جشنواره بوده است. جشنواره موسیقی نواحی بهعنوان بزرگترین جشنواره موسیقی مناطق نقاط ضعف بسیاری داشته و در این سالها که در شهر کرمان برگزار شده تنها محل اجرا مورد توجه بوده و هیچ کدام از دبیرها کرمانی نبودند و با مقتضای هر دوره دبیر جشنواره هم تغییر میکردند یعنی تا میخواستند سیاستهای خود را پیاده کنند به سرعت دبیر دیگری را جایگزین میکردند و به نظر من این اتفاق از بزرگترین معضلات جشنوارههای موسیقی ایران است.