در فرهنگ فارسی، ترانه به معنا و مفهوم جوان و تازه آمده است. خلف تبریزی در تعریف این واژه نوشته است: ترانه به وزن بهانه جوان خوش صورت و شاهد تر و تازه و صاحب جمال را میگویند و به اصطلاح، اهل نغمه و تصنیفی است که آن سه گوشه داشته باشد. هر کدام به طرزی، یک بیتی و دیگری مدح و یکی دیگر تلا و تلالها و در لغت نقش و صورت و دوبیتی و سرود و نغمه را خوانن و به معنی وهن خوانی و طنز و خوش طبعی نیز میباشد. به معنی بدخویی و حیله ورزی نیز آمده است.
در فرهنگ فارسی معین نیز به معنای حیله و بدخویی، تصنیفی که سه گوشه داشته باشید، هر یک به طرزی یکی بیتی و دیگری مدح و سوم تلا و تلاه، دو بیتی، سرود و نغمه خوانده شده میباشد.
پیشینه ترانه به دوران پیشینه شعر و کهن و به روزگاری میانجامد که سرودن شعر بر اوزان هجایی بوده و مراد ترانههایی است که سرایندگانش اعم از زن و مرد ناشناس هستند. هر چه که باشند، در طی قرون و اعصار متوالی، از دهن خروشان و پویای مردم سروده شده و دارای فراز و نشیب و ماندگاریهای زیادی بوده که تاثیراتی بر روحیه افراد میگذارند.
ترانهها، پهنهای وسیع از فرهنگ و ادب شفاهی را دارند.
وزن در ترانهها
ترانههای محلی عمدتا هجایی هستند و نمونه شعر هجایی را که تنها شیوه سرودن شعر روزگاران پیش از اسلامی است، در برخی از کتابهای آن روزگار میتوان یافت. گاتای زرتشت سرشار از اشعار هجایی با وزنهای گوناگون ۲-۳ تا ده هجایی بوده که گاهی تعداد آنها به ۱۳ الی ۱۴ هجا میرسند.
ملک الشعرای بهار مینویسد:
از اختصاصات نژاد آریایی آن است که از قدیمیترین پیغمبران و راهنمایان مردم چه در هند چه در ایران و یا یونان از شعرا بودهاند. قدیمیترین شعر موجود، اوستای اولین است. اوزان آنرا میتوان امروزه در اوزان هندیان و اروپاییان مشاهده نمود که مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. اشعار هجایی مانی، از مهمترین آثار بجا مانده از آغاز دوره ساسانیان است. آثار او به زبان سریانی بود و کتاب ارژنگ یا ارتنگ وی، شامل نقاشیهای افسون گرانهاش بود. از دیگر آثار او، شاپورگان بوده که تا زمان ابوریحان بیرونی وجود داشته و قسمتهایی از آن نیز در آثار الباقیه به دست آمده است و همه آنها از جنس اشعار هجایی و به زبان دری و به خطوط مختلف پهلوی و سغدی و ایغوری است.